حاج آخوند ملاعباس تربتی
حاج آخوند ملا عباس راشد تربتی
عباس تربتی معروف به ملا عباس تربتی و حاج آخوند (۱۲۵۰-۱۳۲۲ ه_ش) روحانی، واعظ و عارف قرن سیزدهم و چهاردهم. ملا عباس در تربت حیدریه و حوزه علمیه مشهد فقه، اصول و فلسفه آموخت؛ اما شهرتش بیشتر به این بود که اهل کشف و کرامت است. وی گاه ابیاتی از شاهنامه را با گریه میخوانده است. مردم برای دادخواهی و شکایت از خوانین به او رجوع میکردند.حسینعلی راشد فرزند اوست.
عباس تربتی معروف به ملا عباس تربتی فرزند ملا حسینعلی در سال ۱۲۵۰ هجری شمسی، در روستای «کاریزک ناگهانیها» از توابع شهرستان تربت حیدریه به دنیا آمد. نام مادرش «شیرین» از اهالی قاین و دارای یک خواهر بود.
ملاعباس در شش سالگی در زادگاه خود به مکتب رفت و سپس دروس مقدمات، فقه، اصول و فلسفه را در حوزه علمیه حاج شیخ یوسفعلی در تربت حیدریه نزد اساتیدی همچون ملا عبدالحمید فرا گرفت و بعد به حوزه علمیه مشهد رفت. وی در مشهد برای گذران زندگی روزها به کارگری و شبها به درس مشغول شد. استاد برجسته او علیاکبر مجتهد تربتی (نماینده آخوند خراسانی)، آیتالله آقا حسین قمی و آقا بزرگ شهیدی بود.
ملا عباس پس از مدتی اقامت در مشهد، به درخواست پدر به زادگاهش برگشت. وی پس از بازگشت، ازدواج کرد و ضمن تبلیغ دین، مشغول به کشاورزی شد.
ملا عباس با دختر ملا علی اکبر (روحانی روستای مزگرد) ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر و دو دختر شد. حسینعلی راشد یکی از پسران وی است که کتاب «فضیلتهای فراموششده» را در شرح حال پدرش نوشته است.
ملا عباس پس از ازدواج با موافقت پدرش، پنجشنبه و جمعه ها به تربت حیدریه نزد استادش رفت تا دروس دینی را بیاموزد. وی در سال ۱۲۸۹ش٬ پس از فوت پدر و به توصیه شیخ علیاکبر تربتی مشهور به مجتهد تربتی به شهر تربت حیدریه بازگشت.
ملا عباس پس از بازگشت در حوزه علمیه تربت حیدریه و حوزه علمیه مشهد، پس از نماز صبح و منبر، معمولا سه یا چهار درس در مسجد یا حوزه علمیه تدریس میکرد.
درباره درگذشت وی فرزندش حسینعلی راشد چنین نقل کردهاست :
« یک هفته قبل از وفات , بعد از نماز صبح در حالت بیماری رو به قبله خوابید و عبایش را بر روی چهرهاش کشید. ناگهان مانند آفتابی که از روزنی بر جایی بتابد یا نورافکنی را متوجه جایی گردانند روی پیکرش از سر تا پا روشن شد و رنگ چهرهاش که به سبب بیماری زرد گشته بود شفاف گردید چنانکه از زیر عبای نازک که بر رخ کشیده بود دیده میشد. تکانی خورد و گفت: سلام علیکم یا رسول الله. پس از آن بر حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع)و یکایک ائمه تا امام دوازدهم سلام میکرد و از آمدن آنها اظهار تشکر میکرد. سپس بر حضرت فاطمه زهرا(س) سلام کرد. سپس بر حضرت زینب سلام کرد. سپس بر مادر خودش سلام کرد. این حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت. پس از آن روشنی که بر پیکرش میتابید از بین رفت و به حال عادی برگشت و باز رنگ چهره به همان حالت زردی بیماری عود کرد و درست در یکشنبه دیگر در همان ساعت، حالت احتضار را گذرانید و به آرامی تسلیم حق گشت.»
ملا عباس در مشهد و در صحن آزادی (زاویه شمال غربی) در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شده است.
ملا عباس از نظر عرفانی و اخلاقی دارای ویژگیهای ممتازی بود که فرزندش حسینعلی راشد در کتاب فضیلتهای فراموش شده آنها را بر شمرده است: روزهداری در بیشتر روزهای سال٬ مداومت به نمازهای مستحبی در حال حرکت و سواره٬ اقامه نمازشب از سن تکلیف تا آخر عمر٬ قناعت و سادهزیستی فوقالعاده٬ دستگیری و کمک به نیازمندان و رعایت شدید حقوق دیگران از جمله ویژگیهای وی دانسته شده است.
ملا عباس علاوه بر این که خودش از وجوهات شرعیه استفاده نمیکرد، از درآمد شخصی که از کشاورزی و دامداری به دست میآورد خمس و زکات میداد. در این باره فرزندش مینویسد:
«با این که من و برادرم طلبه بودیم، پدرم در تمام مدت عمرش از وجوهات حتی یک شاهی هم نداد. ایشان ما را چنان تربیت کرده بود که واقعا اگر میخواستیم به وجوهات دست بزنیم مثل این بود که به مار و عقرب دست میزنیم.»